گفت با طعنه منبری به چنار/...
در ادبيات انگليسی
قطعه شعری است به نام
«رؤيای صليب»
"The Dream of the Rood"
Undefined Poet
به زبان انگليسی دوره باستان « آنگلوساکسون »
و نگارش آن را پيش از قرن هشتم ميلادی میدانند.
برخی آن را از سرودههای كدمون«Caedmon» میدانند
برخی به سينوولف یا کینوولف
« Cynwulf or Kynewulf » نسبت دادهاند.
اين شعر درباره كسی است كه
در رؤيای خود صليب مقدسی را میبيند
كه با آن حضرت مسيح را مصلوب كردهاند.
صليب كه آلوده به خون است به سخن در میآيد
كه چگونه كارش از درخت و چوب بودن به جايی كشيد
كه چوبه دار عيسی مسيح و بعد از آن نمادی برای
نشان دادن عشق عيسی مسيح به پيروانش
و همچنين عشق پيروانش نسبت به او شد.
گویند منبر را از چوب درخت گردو میسازند
که بسیار محکم و با کیفیت است.
درخت گردو علاوه بر چوب مرغوب
سایه و بار و ثمر خوبی هم دارد.
اما درخت چنار میوه ندارد،
سایهی درست و حسابی هم.
و از آن چوبهی دار میسازند.
دعوای این دو درخت:
چوبی كه از آن منبر ساختهاند،
به چوبی كه از آن چوبهی داری ساختهاند
فخر میفروشد، و چوبهی دار در پاسخ،
آنچه را كه بايد میگفت میگويد تا منبر بداند
كه آن چه را نشايد میگفت نبايد میگفت!
فَسَد العالِم فَسَد العالَم
مناظرهی منبر و دار
منبر از پشت شيشهی مسجد
چشمش اُفتاد و ديد چوبهی دار
عصبی گشت و غيضی و غضبی
بانگ بر زد كه ای خيانتكار
تو هم از اهل بيت ما بودي
سخت وحشی شدی و وحشتبار
نردهی كعبه حرمتش كم بود؟
كه شُدی دار شحنه، شرم بدار
ما سرو كارمان به صلح و صلاح
تو به جُرم و جنايتت سر و كار
دار، بعد از سلام و عرض ادب
وز گناه نكرده استغفار
گفت ما نيز خادم شرعيم
صورت اخيار گير، يا اشرار
تو قلم میزنی و ما شمشير
غلظت از ما قضاوت از سركار
تا نه فتوی دهند منبر و ميز
دار كی میشود سر و سر دار
هر كجا پند و بند درماندند
نوبتِ دار میرسد ناچار
منبری را كه گير و دارش نيست
همه از دور و بر كنند فرار
باز منبر فرو نمیآمد
همچنان بر خر ستيزه سوار
گفت با طعنه منبر به چنار
سرفرازی چه میکنی؟ بیبار
نه مگر ننگ هر درختی تو؟
کز شما ساختند چوبهی دار
پس بر آشفت آن درخت دلیر
رو به منبر چنین نمود اخطار
عاقبت دار هم ز جا در رفت
رو به دَر تا كه بشنود ديوار
گفت اگر منبر تو منبر بود
كار مردم نمیكشيد به دار
http://persianpoetry.blogfa.com
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)