خَنجر از بیگانه خوردن سَخت و درمان سَخت تر ... / علیرضا بدیع
خَنجر از بیگانه خوردن سَخت و درمان سَخت تر
نیشخند دوستان اما دو چندان سَخت تر
خنده هایم خنده غم ، اشک هایم اشک شوق
خنده های آشکار از اشک پنهان سَخت تر
چید بالم را و ، درهای قفس را باز کرد
روز آزادی است از شب های زندان سَخت تر
صبح گل آرام در گوشِ چنارِ پیر گفت
هر که را تن بیشتر پرورد شد جان سَخت تر
مرگ آزادی است وقتی بال و پر داری ، کنون
زندگی سخت است اما مرگ از آن سَخت تر
علیرضا بدیع
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]