http://persianpoetry.blogfa.com

تو خوابیده ای  آرام و من پشت پلک تو .../ عباس معروفی

 

تو خوابیده ای

آرام

و من پشت پلک تو

آنقدر می بارم

تا پنجره را باز کنی

دست هات را زیر باران بگیری

و بخندی...!

عباس معروفی

http://persianpoetry.blogfa.com/category/169/68

بودن چه بیهوده است اگر قیامتی نباشد .../ عباس معروفی

 

بودن چه بیهوده است

اگر قیامتی نباشد

و من بار دیگر

تو را نبوسم... ننوشم... نبینم...

چه بیهوده است اگر قیامتی نباشد

تا در سکوت

دست های تو را بگیرم

و به ابدیت نگاهت

لبخند بزنم...!

عباس معروفی

http://persianpoetry.blogfa.com/category/169/68