http://persianpoetry.blogfa.com

چشم های تو گلهای یادند/ محمود مشرف آزاد تهرانی/ م.آزاد

 

چشم های تو گل های یادند

در زمستان خاموش بیداد

وه...! چه تاریک و افسانه زادند

خون نیلوفران بهارند

با رگ شاخساران بی برگ

چشمه سارند و آیینه وارند

آن شکوه گریزان اندوه

ای دو چشم هراسان شمایید

در زمستان خاموش بیداد

یاد را برترین پادشایید

محمود مشرف آزاد تهرانی/ م.آزاد

تنها انسان گریان نیست/ محمود مشرف آزاد تهرانی/ م.آزاد

 

تنها انسان گریان نیست

من دیده ام پرندگان را

من برگ و باد و باران را

گریان دیده ام

تنها انسان گریان نیست

تنها انسان نیست که می سراید

من سرودها از سنگ

نغمه ها از گیاهان شنیده ام

من خود شنیده ام سرودی از باد و برگ

تنها انسان سرود خوان نیست

تنها انسان نیست که دوست می دارد

دریا و بادبان

خورشید و کشت زاران یک سر

عاشقانند

تنها انسان تنهایی بزرگ است

انسان مرگ رای

اندیشه های مرگش ویرانگر

محمود مشرف آزاد تهرانی/ م.آزاد

باید عاشق شد و خواند/ محمود مشرف آزاد تهرانی/ م.آزاد

 

باید عاشق شد و خواند

باید اندیشه کنان پنجره را بست و نشست

پشت دیوار کسی می گذرد، می خواند

باید عاشق شد و رفت...

محمود مشرف آزاد تهرانی / م.آزاد

»» ادامه شعر...