http://persianpoetry.blogfa.com

عقل تو حاصل حیات عشق تو سر کائنات/ اقبال لاهوری

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

عقل تو حاصل حیات، عشق تو سرّ کائنات

پیکر خاک خوش بیا، این سوی عالم جهات

زهره و ماه و مشتری از تو رقیب یکدگر

از پی یک نگاه تو کشمکش تجلیات

در ره دوست جلوه‌هاست تازه به تازه نو به نو

صاحب شوق و آرزو دل ندهد به کلیات...

اقبال لاهوری

»» ادامه شعر...

از ما بگو سلامی آن ترک تندخو را/ اقبال لاهوری

 

از ما بگو سلامی آن ترک تندخو را

کآتش زد از نگاهی یک شهر آرزو را

این نکته را شناسد آن دل که دردمند است

من گرچه توبه گفتم،نشکسته‌ام سبو را

ای بلبل از وفایش صدبار با تو گفتم

تو در کنار گیری باز این رمیده‌بو را

رمز حیات جویی؟ جز در تپش نیابی

در قُلزُم آرمیدن ننگ است آب جو را...

اقبال لاهوری

»» ادامه شعر...

گفتی مجو وصالم بالاتر از خیالم/ اقبال لاهوری/ تک بیت

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

فتی مجو وصالم بالاتر از خیالم

عذر نو آفریدی اشک بهانه جو را

اقبال لاهوری

سحر در شاخسار بوستانی/ اقبال لاهوری

 

سحر در شاخسار بوستانی

چه خوش می‌گفت مرغ نغمه‌خوانی

برآور هرچه اندر سينه داری

سرودی، نغمه‌ای، آهی، فغانی...

اقبال لاهوری

»» ادامه شعر...

ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم/ اقبال لاهوری

 

ساحل افتاده گفت: گرچه بسی زیستم

هیچ نه معلوم شد، آه...! که من چیستم

موجِ ز خودرفته‌ای تیز خرامید و گفت:

هستم اگر می‌روم، گر نروم نیستم

اقبال لاهوری

ساحل افتاده: ایستایی، سکون، بی‌انگیزگی

موج زخود رفته: پویایی، تلاشگری، حرکت و تکاپو

به نقل از ملاصدرا:

انسان واقف: ایستاده و ایستا

انسان سائر: رونده و پویا

http://persianpoetry.blogfa.com/category/182/47

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)