من آن آسمانی سروش خدایم/ حمیدی شیرازی
شِکر های آلوده...
من آن آسمانی سروش خدایم
که فخری به حوا و آدم ندارم
مسیحای مریم شناسد به معجز
کمی از مسیحای مریم ندارم...
دکترحمیدی شیرازی
1293-1365
شِکر های آلوده...
من آن آسمانی سروش خدایم
که فخری به حوا و آدم ندارم
مسیحای مریم شناسد به معجز
کمی از مسیحای مریم ندارم...
دکترحمیدی شیرازی
1293-1365
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
كار عمر و زندگی پایان گرفت
كار من پایان نمیگیرد هنوز
آخرین روز جوانی مرد و رفت
عشق او در من نمیمیرد هنوز
قهر كردم چند گه با كلك خویش
گفتم این یاد آور یار من است
گر دل از این بر كنم، بكندهام
دل از آن یاری كه او مار من است...
دکتر حمیدی شیرازی
1293-1365
دکتر حمیدی شیرازی...
دلداده دختری میشود پس از مدتها رابطه عاشقانهای
که قرار بود ابدی گردد...قول و قرار زندگی آینده و....اما...
شاعر که در تهران مشغول کار بوده به دلیل یکسری مشغلهها
مدتی در تهران ساکن گشته و از معشوقه خود بیخبر میماند
وقتی به شیراز بر میگردد ناگهان معشوقهاش را در خیابان...
اشک معشوق
ديدمش آخر به كوری چشم من آبستن من
كوری چشم مرا آبستن از اهريمن من
بچه ديوی خود همين فردا برآرد شيون من
سر گذارد خواب را بر دامن سيمين تن من
هر دم از ديدار او تابنده گردد آذر من
وای بر من وای بر من
راستی را وای بر من اين همان سيمين بر استم
اين همان زيبنده ماهَست اين همان افسونگر استم...
دکتر حمیدی شیرازی
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشهای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزلها بمیرد...
دکتر حمیدی شیرازی
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]