گر باده خوری تو با خردمندان خور/ خیام نیشابوری
گر باده خوری تو با خردمندان خور
یا با صنمی، لالهرخی خندان خور
بسیار مخور ورد مکن فاش مساز
اندک خور و گهگاه خور و پنهان خور
خیام نیشابوری
گر باده خوری تو با خردمندان خور
یا با صنمی، لالهرخی خندان خور
بسیار مخور ورد مکن فاش مساز
اندک خور و گهگاه خور و پنهان خور
خیام نیشابوری
گر کار فلک به عدل سنجیده بُدی
احوال فلک جمله پسندیده بُدی
ور عدل بُدی به کارها در گردون
کی خاطرِ اهلِ فضل رنجیده بُدی
خیام نیشابوری
کم کن طمع از جهان و میزی خرسند
از نیک و بد زمانه بگسل پیوند
مِی در کف و زلف دلبری گیر که زود
هم بگذرد و نماند این روزی چند
خیام نیشابوری
ای چرخِ فلک خرابی از کینهی توست
بیدادگری پیشهی دیرینهی توست
ای خاک اگر سینهی تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینهی توست
خیام نیشابوری
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
خیام نیشابوری