بر من گذشتی سر بر نکردی/ سیمین بهبهانی
بر من گذشتی سر بر نکردی
از عشق گفتم باور نکردی
دل را فکندم ارزان به پایت
سودای مهرش در سر نکردی
گفتم گلم را میبویی از لطف
حتی به قهرش پَرپَر نکردی
دیدی سبویی پر نوش دارم
با تشنگیها لب تر نکردی
هنگام مستی شورآفرین بود
لطفی که با ما دیگر نکردی
آتش گرفتم چون شاخ نارنج
گفتم نظر کن سر بر نکردی
سیمین بهبهانی
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]